جدول جو
جدول جو

معنی شادی گرای - جستجوی لغت در جدول جو

شادی گرای
گراینده به شادی و نشاط، اهل عیش و عشرت، برای مثال بخفتند شادان دو شادی گرای / جوانمرد هزمان بجستی ز جای (فردوسی - ۵/۳۳)
تصویری از شادی گرای
تصویر شادی گرای
فرهنگ فارسی عمید
شادی گرای
(هَُ زَ دَ / دِ)
مسرور. خوشحال. شادمان:
بخفتند شادان دو شادی گرای
جوانمرد هردم بجستی ز جای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گِ)
دوم، دالکانتارا. وی پسر پدر اول بود که پس از پدر به امپراطوری برزیل رسید. ولادت وی به ریودژانیرو بسال 1825 م. و وفات بپاریس به سال 1891 میلادی بود. کارهای وی یکی ایجاد کشتی رانی در آمازن و دیگر اقدام به جلب مهاجرین در برزیل و دیگر منع خرید و فروش سیاهان و دیگر اعطاء آزادی به سیاهان برزیل و ترویج مشاغل عمومی است. وی سرانجام پس از بروز انقلاب شدیدی که از طرف جمهوری خواهان بسال 1889م. در برزیل روی داد از آن کشور خارج و از امپراطوری برزیل برکنار شد و به اشبونه رفت. پدری دوم در ضمن سفرهائی که به اروپا کرده بود با بعض بزرگان علم و ادب خاصه با ویکتور هوگو آشنا گردید و بعضویت افتخاری آکادمی علوم فرانسه انتخاب شد
لغت نامه دهخدا
(وَ پُ لُ دَ / دِ)
شاخ جنبان. شاخ پیچان. گرایندۀ شاخ:
همه خرطوم دار و شاخ گرای
گاو و پیلی نموده در یکجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گِ)
نام سه تن از خانان و امرای قرم (کریمه) که به عنوان غازی گرای اول (در 929 هجری قمری سلطنت کرده) و غازی گرای دوم (1002- 1017) و غازی گرای سوم (1117-1119 هجری قمری) یاد شده اند. قلمرو حکم رانی این طایفه بلاد بلغار و درآخر کار قرم (کریمه) و کافا بوده است و آغاز فرمانروایی ایشان سال 823 هجری قمری و پایان سال 1197 بوده است. (ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 209 و 211)
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
نعت از شادی گشودن. گشایندۀ راه شادی. شادی ده:
ایا ضمیر تو شادی گشای و انده بند
ایا قبول تو نعمت فزای و محنت کاه.
امیرمعزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پسر تاش تیمور و برادرزادۀ الغمحمد، اولین خان قرم. او از سال 823 تا 871 هجری قمری مقام خانی داشت. رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 208 و ص 209 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
مادّيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
Materialistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
matérialiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
матеріалістичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
물질주의적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
مادی پرست
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
วัตถุนิยม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
חומרני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
物質主義的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
唯物主义的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
mtindo wa kithamini ya mali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
maddiyatçı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
বস্তুবাদী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
материалистический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
भौतिकवादी
دیکشنری فارسی به هندی